فرشته ای از جنس ابی نیلگون آسمان
بالاخره رفتم سونوگرافی . خدا را شکر سلامت هستی . این اولین عکسی است که ما از تو دیدیم . با خاله صنم رفتیم . وقتی دکتر گفت : به احتمال زیاد پسری , صدای خنده من و خاله صنم بلند شد . به همه خبر دادیم . مخصوصا سامیار که خیلی دلش برادر می خواست . توی خیابون ، تا بابایی بیاید , تنهایی می خندیدم . شب با بابایی و سامیار شام رفتیم بیرون . قرار بود مهمون من باشند . اولین شام چهارتاییمون . یک شب فراموش نشدنی!!!!! ...
نویسنده :
مامان پسرها
21:13